او به من گفت که داستان سکسی اگر من می تواند خانه اش را ، با برخی از دوستان به غذا خوردن رفته بود و آیا یک ماشین ندارد ، به عنوان زندگی می کنیم بیشتر یا کمتر نزدیک من در همه اهمیتی نمی دهند ، بیشتر است ، برای دیدن من با دهان سرد را ترک ، خیلی مورد علاقه بود ، من فکر کردم شکی نیست که از اشک آور آمد ، زمانی که من در ماشین کردم و به من نشان داد من می دانستم که من قرار بود به آن را دریافت کند ، در آمد...